کتابی خوندم که شخصیت داستان یک روز صبح بیدار میشه و میبینه که دورش ی دیوار نامرئی کشیده شده و هر چیزی که خارج از این دیوار است خشک شده مثل سنگ و انگار تنها ادم زنده روی زمین است و چند روزیه میگم اگر یک روز صبح بیدار بشم و ببینم تنهاترین هستم چقدر میتونم برای زنده موندن دوام بیارم!تمام اهداف مادی پوچ میشن تمام دلخوشی های زمینی پوچ میشن.فقط میل غریزی زنده موندن میمونه که نمیدونم تا کجا همراهه. چقدر فکر نچسبیه این خیال پردازی.  




آدنا


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها